سفارش تبلیغ
صبا ویژن
u راز دل

از ابلهى است پیش از توانا بودن شتابیدن ، و پس از فرصت داشتن درنگ ورزیدن . [نهج البلاغه]

[ خانه :: مدیریت وبلاگ :: پست الکترونیک :: شناسنامه ]

4007: کل بازدیدها -

0: بازدیدهای امروز -

0: بازدیدهای دیروز -

 RSS  -

!   فیلتر شکن

یکشنبه 84/12/7 ::  ساعت 5:33 عصر





 
 
URL Form | Manage Cookies

 

 

URL  
Include Form Includes a mini URL-form on every HTML page
Remove Scripts Remove client-side scripting (i.e. Javascript)
Accept Cookies Accept HTTP cookies
Show Images Show images
Show Referer Show referring website in HTTP headers
Rotate13 Use rotate13 encoding on the URL
Base64 Use base64 encoding on the URL
Strip Meta Strip meta HTML tags
Strip Title Strip Website title
Session Cookies Store cookies for this session only
New Window Open URL in a new window
 

¤نویسنده: علی محمد دهقان

?  نوشته های دیگران( )

!   بازم حال کنید....

پنج شنبه 84/12/4 ::  ساعت 11:40 صبح





طنز و خنده


بدین وسیله با نهایت تاثر و بدایت شادمانی درگذشت بهنگام و خجسته مرحوم مغفور جانعلی جفاپیشه را به اطلاع کلیه اقوام و دوستان و بستگان و وابستگان می رسانیم و به مناسبت این اتفاق میمون و فرخنده مجلس ترحیمی برگزار می گردد. حضور شما عزیزان موجب تألم روح آن عزیز از دست رفته و تمنای خاطر بازماندگان خواهد شد. لطفاً از آوردن هدیه و نصب پلاکارد خودداری نمایید.      


پذیرایی : ساعت : 8 تا 10 شب ( خانواده های جفاپیشه ، ستم منش و سایر دوستان)


آدرس : بلوار تیرانداز خیابان برانداز کوچه دست انداز منزل خاک انداز  


هرجا چشمه ای بود شیرین ***** مردم و مور و ملخ گرد آیند. 


تلفن درج آگهی : سه تا شیش پس و پیش


========================


جوک جدید


1- یه بار یه ترکه سوار تاکسی می شه راننده می گه : داداش دستت لای در نمونه. ترکه میاد ترییب رفاقت بذاره می گه سرت لای در نمونه.


2- به ترکه می گن با ارتش کوفه شعری بساز : می گه ارتش کوفه داری مثل گل بهاری ... وقتی که از راه میای شادی و شور می یاری.


3- یه بار یکی تلویزیون را روشن می کنه و می بینه شبکه اول قرآنه شبکه دوم قرآنه شبکه سوم قرآنه شبکه چهار و پنج هم قرآنه. میاد تلویزیونو می بوسه می ذاره بالای تاقچه.


4- یکی می خواد بره ولایت می ره ترمینال می بینه بلیط هزارتومنه. ترکه می گه : می شه با صد تومن یه کاریش کرد؟ یارو می گه باشه اشکالی نداره ولی این طوری باید تا مقصد دنبال اتوبوس بدوسی. ترکه قبول می کنه و تا مقصد دنبال اتوبوس می دوه وقتی اوتوبوس می رسه ترکه می ره راننده رو کتک می زنه. راننده می گه چرا می زنی؟ ترکه می گه : چرا هرچی داد زدم وسط راه وایسا پیاده شم نایستادی؟


5- یکی به دیگری می گه : آقا ببخشید شرمنده روم به دیوار روم سیاه گلاب به روتون اسم شما چیه؟ طرف می گه : این طور که شما می گید من گه هستم.


لطیفه


*** یه خواجه ای در مجلس حجاج بادی در می کنه. حجاج برای اینکه از خجالت درش بیارن می گن نمی خواد مالیات بدی یه خواسته بگو. در همین حین غلامی رو می بینن که می خوان بکشندش. خواجه تقاضای عفو او را می کنه. اونها هم قبول می کنند. غلام در همین حین خود را به پای او می اندازه و می گه قربون اونجاتون برم که آزادی خلق در گرو باد شماست.


*** یکی به دیگری گفت اسم تو کیست؟ گفت هیبت الله!!! طرف گفت : راست می گویی یا می خواهی ما را بترسانی.


 


حکایت


*** احمقی به عیادت بیماری رفته بود ، چون خواست برخیزد ، به کسان بیمار گفت : این مرتبه مثل آن بار نکنید که فلان مریض از شما فوت شد و مرا خبر نکنید که تشییع جنازه او کنم.


*** ناصرالدین شاه باری در حالی که لنگ گرانبهایی به خود بسته بود و به طرف حمام می رفت از دلقکش پرسید ارزش من چقدر است؟ گفت : ۱۰۰ ریال . ناصرالدین شاه گفت آخه احمق همین لنگی که پوشیدم صد ریال ارزش داره. دلقک گفت درسته قیمت لنگ شما را هم باهاش حساب کردم.


 


و تقدیم به شما :


 


ز حق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی


چه  توفیقی  به  از  اینکه  خلقی  را  بخندانی


دعای پاس کردن ترم(برای دانشجویان عزیز)

الهی ادرکنی پاساً ترمی. به نمرتی دهی و دوازدهی و حفظاً من مشروطی و فلجاً استادی و لغواً امتحانی بحق برفاً و آلودگی جویاً

 

جوک برره ای

یه بار شیرفرهاد از شادونه می پرسه : موا از چه حیوانی خوشت ویاد؟

شادونه می گه :خب معلومه دیگه از مار بوا

بقیه جوکها


1- یه بار پلیس راهنمایی رانندگی به یه راننده می گه : تبریک می گم شما از طرف انجمن ایمنی راهنمایی و رانندگی مبلغ بیست هزار تومان جایزه می گیرید حالا می خواید با این جایزه چی کار کنید؟ راننده می گه : می خوام باهاش گواهینامه بگیرم. یه دفعه زنی که بغل دست مرد نشسته بود گفت نه آقا حرفهای شوهرم رو باور نکنید هروقت مست می کنه یه بند چرت و پرت می گه. در همین حین یکی که تو صندلی پشت خوابیده بود بیدار شد و گفت : چه خبره ؟ من که گفتم با ماشین دزدی فرار کنیم گیر می افتیم . نگفتم. یه دفعه صدای یکی از تو صندوق عقب اومد و گفت : از مرز رد شدیم یا نه؟

2-  یه بار خروسی بالای درخت بود و داشت آواز می خوند که یه دفعه روباهی از اونجا رد می شه و می گه تو که داری اذان صبح می گی بیا پایین باهم به جماعت بخوانیم. خروس می گه : نمی شه من فقط مؤذنم. راست می گی به امامت شیری که پایین این درخت خوابیده نماز بخوان. در همین حین شیر بیدار می شود و غرش کنان به طرف روباه می دود. روباه پا به فرار می گذارد. خروس داد می زنه مگر نمی خواستی به امامت شیر نماز بخوانی. روباه گفت : درسته الان دارم می رم تجدید وضو کنم.

3- اولی : راستی من تو تست بازیگری قبول شدم. دومی : چطوری؟ اولی : این طوری . کارگردان بهم گفت تو قبولی فقط نقشی که می دم کوتاهه ها. گفتم اشکالی نداره. گفت پول هم نمی دیم ها. گفتم اشکالی نداره. گفت تصویرتو نشون نمی دیم فقط باید بری اتاق بغلی گلدانی بخوره تو سرت بگی آخ . گفتم اشکال نداره فقط بلند بگم آخ یا یواش بگم آخ ؟ کارگردان : اونش اشکالی نداره صدات هم بعداً دوبله می شه!!!

دیالوگ

1- خواستگار : عزیزم من از تو خوشبخت ترین زن دنیا می سازم.  زن : خیر پیش.

2- بیمار : دکتر من همه چیزو دوتا می بینم.  دکتر : هرچهارتون این مشکلو دارید.

فاتحه

شب های دوشنبه و چهارشنبه برای غافلگیری اموات اجماعاً فاتحه مع الصلوات!!!


¤نویسنده: علی محمد دهقان

?  نوشته های دیگران( )

!   حال کنید......

پنج شنبه 84/12/4 ::  ساعت 11:26 صبح





طنز


۱- حکیمی زنی بدید که کتابت همی آموخت . گفت : افعی است که سم همی نوشد.
۲- پسری در چاه افتاده بود. پدرش فریاد زد : جایی نری تا من برم طناب بیاورم.
۳- مردی در پشت بام گیر کرده بود. ترکی خواست نجاتش بدهد . طنابی آورد به کمرش بست و محکم آن را کشید!!!
۴- میدونی وقتی خدا دومین سیاه پوست را آفرید چه گفت؟گفت:ااااااااااااااااه اینم که سوخت.


جوک


ناب : به یکی می گن نظرت راجع به زن چیه؟ می گه : نماش که خوبه هالش(حال) هم خوبه فقط حیف پذیراییش بغل دستشوییشه!
۱- آن هنگامی که حضرت ابراهیم می خواست حضرت اسماعیل را قربانی کند از جانب خدا وحی زسید که ای ابی! اسی رو ولش کن شما در مقابل دوربین مخفی قرار دارید.

۲- معین ۲۰۰۵ : یه حلقه ی طلایی اسم تو روش نوشتم بیار تا پاکش کنم ریدی تو سرنوشتم.
۳- بم :  بم زلزله میاد،‌ غضنفر زنگ میزنه مسئولیتش رو بر عهده میگیره!
۴- یکی می گوزه جلو رفققاش ضایع می شه از خدا می خواد اونو ۳۰۰ سال مثل اصحاب کهف بخوابونه. خلاصه بعد از ۳۰۰ سال بلند می شه گرسنش می شه میره نانوایی سکه ای رو به نانوا می ده نانوا می گه : این چیه؟ این که مال عهد جاسم گوزوه!!!
۵- یکی می گوزه یه متر می پره هوا . می گن چی شد؟ می گه هیچی رو دنده بود!!!
۶- یکی می ره ثبت احوال می خواد اسمشو عوض کنه. مامور می رسه اسمت کیه ؟ می گه اکبر ان چهره . مامور می گه خوب حق داری می خوای به چی تغییرش بدی؟ می گه اصغر ان چهره!!!
۷- جنیفر لوپز : یک روزجنیفرلوپزآگهی میده یه شوهر میخوام خوشگل باشه زمین پول و...داشته باشه.ترکه اگهی رومیخونه همه چیزومیفروشه بلیط آمریکامیخره با دسته گل میره.جنیفر ازش میپرسه خونه داری میگه نه پول داری میگه نه پس چی داری میگه من نیومدم خواستگاری اومدم بگم رومن حساب نکنی!!!
۸- به بامشاد می گن زنت حاملست:می گه ای اردل نامرد!!!
۹-
ترک میره نماز جمعه جو می گیرتش موج مکزیکی میره
۱۰-
اصفهانی سوار تاکسی می شه از راننده می پرسه چقدر شد؟ راننده می گه پنج هزار تومن! اصفهانیه می گه : چه خبره همه جا که چهار هزار می گیرن تازه من سه هزار تومن بیشتر همراهم نیست. فعلاْ این دوهزار خدمت شما باشه. یارو می شمره می بینه هزار تومنه
۱۱-
پشت کنکوری ادعای پیغمبری می کرد می گن همین طوری که نمی شه باید بری غار حرا تا جبرئیل به تو نازل شه. اونم می ره و بعد از مدتی با دست و پای خونین و شکسته می یاد. می گن چی شد؟ می گه هیچی . رفتم غار حرا ولی جبرئیل با قطار به طرفم اومد
۱۲-
یکی ادعای پیغمبری می کنه می گن پس کتابت کو؟ می گه فعلاْ جزوه می گم بنویسید تا بعد.
۱۳-
پیرزنه قرص ایکس می خوره می ره وسط خیابون میگه : من ترانه 15 سال دارم
۱۴- پیرزن :باز زنگ خونه ما را زدی اومدی گدایی گدا: پس توقع داشتی بیام خواستگاری !!!


به یاد داشته باشید :


۱- در قلب خود بنویس که هر روز بهترین روز سال است.
۲- خوشبختی مانند توپی است که همه دنبال آنند اما وقتی بهش می رسند آن را شوت می کنند.
۳- اشک دوست بر خنده ی دشمن برتری دارد.


و تقدیم به شما این شعر :


جواب است ای برادر این نه جنگ است.
                                                             کلوخ انداز را پاداش سنگ است.


و در پایان:


تشکر می کنم از اینکه این مطلب را خواندید بی صبرانه منتظر نظرات گرم شما عزیزان هستم.
با آرزوی موفقیت امیدوارم با جوک ها خندیده و با طنز ها لبخند زده و از شعر لذت برده و گفته ها را به خاطر بسپارید. با تشکر (علی محمد دهقان)


¤نویسنده: علی محمد دهقان

?  نوشته های دیگران( )


!   لیست کل یادداشت های این وبلاگ

فیلتر شکن
بازم حال کنید....
حال کنید......

vدرباره من

راز دل

علی محمد دهقان

vلوگوی وبلاگ

راز دل

vوضعیت من در یاهو

یــــاهـو

vاشتراک در خبرنامه